1st New World, Dhaka 15538087991 [email protected]

پاره پاره کننده است

پاره پاره کننده است

پاره پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس

پاره کردن، پاره پاره کردن، درهم دریدن، پاره پاره و متلاشی ... ، اپلیکیشن موبایل و همچنین ربات تلگرام دیکشنری و مترجم طراحی کرده است که میتوانید از لینک های بالا دانلود کنید.

پاره کننده - معنی در دیکشنری آبادیس

معنی پاره کننده ... ، اپلیکیشن موبایل و همچنین ربات تلگرام دیکشنری و مترجم طراحی کرده است که میتوانید از لینک های بالا دانلود کنید.

پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.

پاره - معنی در دیکشنری آبادیس

پاره - معنی در دیکشنری آبادیس. /pAre/ مترادف پاره: برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت، بهر، حصه، قسمت، بخش، فصل، دریده، شرحه، گسسته، گسیخته، ژنده، غاز، فرسوده، مندرس، خرقه، مرقع، وصله، پرش، پرواز، پریدن، باج، خراج، رشوت،

معنی پاره واژه‌یاب

معنی پاره واژه‌یاب. عرو. پاره. pare. ۱. جزء و قسمتی از چیزی؛ قطعه؛ تکه. ۲. (صفت) دریده؛ شکافته. ۳. (صفت) بریده یا گسیخته. ۴. [قدیمی] پینه که بر جامه بدوزند. ۵. [قدیمی] رشوه؛ رشوت: ︎ هرآنجا که پاره شد از در درون / شود استواری ز

پرده بکارت (هایمن) چیست؟ انواع، علائم ...

به‌عنوان مثال در افرادی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، معمولا پارگی در ساعت‌های ۱۰، ۱۱ و ۱۲ رخ داده است. همچنین، اگر آسیب هایمن در ساعت‌های پنج و هفت باشد، پزشک مبنا را بر این می‌گذارد که مقاربت با تمایل فرد انجام ...

پرده بکارت، انواع پرده بکارت؛ پاسخ به ...

پرده بکارت ارتجاعی با رابطه جنسی پاره نمی‌شود یا به طور جزیی پاره می‌شود و معمولا خونریزی ندارد. ۵. پرده بکارت دو سوراخی یا تیغه ای. هنگامی است که یک غشای نازک در وسط دهانه‌ی واژن قرار داشته ...

معنی پاره کردن به انگلیسی فست دیکشنری

معنی لغت «پاره کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic/word/پاره-کردن. لغات نزدیک پاره کردن. - پاره شدن با صدا. - پاره فلز. - پاره کردن از هم. - پاره کردن با فشار ناگهانی. پیشنهاد بهبود معانی.

معنی پاره لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

معنی پاره لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب. پاره. لغت‌نامه دهخدا. پاره . [ رَ / رِ ] (اِ) پینه که بجامه ٔ کهنه زنند. رقعه . پینه . وصله . دَرپی . خرقة. الترویم ؛ پاره دردادن جامه . (زوزنی ). اَللدّم ؛ پاره در جامه دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : زیرا